شادی و نا شادی را اگر بخواهیم به صورت دقیق و مکانیکال تعریف نمائیم باید گفت آنچه هستیم و آنچه می خواهیم همیشه عوامل شادی یا ناراحتی انسان می باشد.به این معنی که اگر آنچه هستیم مساوی یا بزرگتر از آنچه می خواهیم، باشد ما قطعا شاد و راضی هستیم و اگر آنچه هستیم کمتر و کوچکتر از آنچه می خواهیم باشد ناراحت و ناراضی خواهیم بود. خوب با توجه به اینکه ناراحتی و نارضایتی زاویه بین آنچه که هستیم وآنچه که می خواهیم است باید گفت که سه حالت کلی برای شاد شدن وجود دارد که تمامی حالت ها زیر مجموعه این سه حالت است. اول:بودن در حالتی که هر چه می خواهیم بشویم.که تقریبا بعید و محال است شاید کمتر از 1 درصد جمعیت دنیا در این شرایط باشند. دوم:تنظیم کردن خواسته ها نسبت به داشته ها که این فاصله کم می شود. سوم:ندیدن فاصله ها یعنی عدم تمرکز بر این فاصله که باعث ناراحتی ما می شود... اگر بخواهیم از دل این سه حالت سه راهکار کلی استخراج نمائیم به این صورت خواهد شد؟ 1- تلاش برای رسیدن به خواسته ها به وسیله برنامه ریزی منطقی که این هم باعث کم شدن تدریجی فاصله خواسته ها با داشته ها می باشد (یعنی کم شدن ناراحتی) و هم باعث افزایش انگیزه می شود که از افسردگی جلو گیری می نماید. 2- تفکر واقعی درباره زندگی، خواسته ها، مطالعات تاریخی در زندگی افراد بشر و...که همگی تنظیم معقول خواسته ها رو تحت پوشش قرار میدهد. یعنی انسان برای خود الگویی واقعی قرار دهد که قوانین زندگی او چگونه است و اسیر دست ماشینیزم و مصرف گرایی پوچ نشود و در واقع وزن چیزهایی را که در زندگی می خواهد را تنظیم نماید.زندگی را صرفا در امور مادی و تجملاتی قرار ندهد و برای مسائل انسانی هم جایگاهی قائل باشد. 3- به وسیله شادی های کوتاه مدت بدون خطر تمرکز خود را از نداشته ها کم نماید.در واقع وقتی که ما داریم نمایشی کمدی می بینیم آیا مشکل فعلی ما حل شده است؟ قطعا خیر.فقط تمرکزمان را از این فاصله برداشته ایم.پس اگر بخواهیم تقریبا به مواردی جزئی بپردازیم باید به این روش ها اشاره کرد:ورزش، هنر، شرکت در مجالس شادی آور بدون خطر مثلا دید و بازدید دوستانی که عموما شاد هستند... به راستی بزرگترین دلیل شادی پذیرش واقعیت می باشد که در نکته دوم خلاصه شده است.
زمان انتشار : 1398/2/23
تعداد بازدید : 995
نویسنده : مدیر
دسته : سایر موارد