روانشناسی تكاملی و رفتار انسان

ادوارد ویلسون در كتاب خود با نام "دربارة طبیعت انسان" (1988) كه برنده‌جایزه پولیتزر شد اساس زیست‌شناختی رفتار اجتماعی انسان را معرفی كرد و استدلال نمود هم ذهن و هم ‌فرهنگ انسان به سبب سهولت بخشیدن به بقای او تكامل یافته‌اند. آنچه ویلسون زیست‌شناسی اجتماعی نامید اكنون روانشناسی تكاملی نام دارد كه در روانشناسی معاصر موضوعی بسیار پرطرفدار است. علاوه بر اثر ویلسون، زمینه‌های دیگری از كاربست روانشناسی تكاملی به امور انسانی در كارهای باس، هاسلتون، شاكلفورد، بلسكی و ویكفیلد (1998) كرافورد ، كربس(1999) و سایرین یافت می‌شود.

روانشناسی تكاملی در تبیین امور انسانی از جمله شكل‌گیری فوبی‌ها، جفت‌گزینی، رفتار مواظبت از فرزندان، خشونت خانوادگی، نوعدوستی و رفتار اخلاقی، یادگیری زبان، پرخاشگری و جنگ، زنای با محارم، خودكشی، اجتناب از زنای با محارم و نیز مذهب بكار رفته است ( هرگنهان و السون 2005).

به‌طور ویژه روانشناسی تكاملی این فرض را مطرح می‌سازد كه به رغم پیشرفت‌های چشم‌گیر گونه انسان بخصوص در طول دویست سال گذشته ما انسان‌ها هنوز محصول هزاران سال تكامل هستیم. بنابراین مانند بقیه حیوانات، ما نیز بعضی وقت‌ها به حكم آمادگی ذاتی‌مان به بعضی محرك‌ها توجه می‌كنیم و بعضی را مورد بی‌توجهی قرار می‌دهیم. ذهن ما بوسیله انتخاب طبیعی برای حل مسائل زیر كه اجداد شكارچی گردآورنده ما با آن روبرو بوده‌اند طراحی شده است. حل این مسائل لازمه انتقال ژن‌های ماست. این مسائل عبارتند از:

1-   اجتناب از مهاجمین

2-   خوردن غذاهای مناسب

3-   جذب جفت

4-   ایجاد گروه‌ها

5-   خواندن ذهن دیگران

البته هیچ یك از این گفته‌ها بدان معنا نیست كه انسان‌ها در چهارچوب رفتارهای غریزی غیر قابل انعطاف خود محبوس‌اند. برای روانشناسی تكاملی هم فرهنگ و هم زیست‌شناسی را باید در نظر گرفت تا درك كامل‌تری از رفتار انسان بدست آید. بنابراین حتی اگر زیست‌شناسی ما از ما بخواهد كه در راه‌هائی گام برداریم كه مورد پسند ما نیست می‌توانیم با عوامل فرهنگی با این خواست‌ها به مخالفت برخیزیم.

 

شكل‌گیری هراس‌ها (فوبی‌ها)

شكل‌گیری فوبی ویژگی‌های خاصی دارند.

الف- در پاسخ بسیار حاد هستند.  

ب- معمولا پس از یك مواجهه واحد بطور كامل ظاهر می‌شوند. 

پ-  به سختی می‌توان آنها را خاموش كرد.

پدیده‌هایی كه به‌طور ثابت این واكنش‌ها را فرا می‌خوانند (مكان‌های بسته، ارتفاعات، رعد و برق، آب جاری، مار و عنكبوت) شامل برخی خطرات بزرگ موجود در محیط باستانی نوع انسان‌اند، در حالیكه تفنگ، چاقو، اتوموبیل شوك برقی و سایر پدیده‌ها بسیار خطرناك‌ترند. تكنولوژی جوامع پیشرفته امروزی در ایجاد هراس‌ها به ندرت مؤثرند. ما از مار می‌ترسیم ولی از كابل برق كه از آن بسیار خطرناك‌تر است دچار هراس شدید نمی‌شویم(کریل و همکاران 2007). این ترس‌های باستانی یك مرز اضافی را كه برای بقا ضروری بوده است فراهم آورده‌اند. همنچنین بیگانه هراسی یا ترس از غریبه‌ها به گفته روانشناسان از تمایل نخستین انسان برای متمایز ساختن اعضای گروه خودی (قبیله، دهكده، ایل) از افراد خارج از گروه خودی ناشی می‌شود. افراد غیرخودی به‌عنوان دشمنان بالقوه تلقی می‌شوند.

از جمله آزمایشات انجام شده درباره زمینه تكاملی فوبی‌ها می‌توان به آزمایشات مینه کا (1983) اشاره كرد.در این آزمایشات با استفاده از پخش ویدیو، بچه‌میمون‌های رزوسترس از مار را به سرعت از سایر میمون‌هایی كه از مار می‌ترسند یاد می گیرند (همچنین در مورد كروكودیل). در حالیكه در مورد گلدان گل چنین ترسی با مشاهده منتــقل نمی شود (همچنین در مورد خرگوش) ( مک نالی 2002 ) .

نمونه‌های انسانی به سرعت می‌توانند بین تصاویر مار و عنكبوت و شوك خفیفی كه پس از آن به آنها وارد می‌شود تداعی برقرار كنند در حالیكه در مورد تصاویر مربوط به كابل های برق چنین پدیده‌ای رخ نمی‌دهد. همچنین آنها شوك‌های همراه شده با تصاویر مار و عنكبوت را دردناك‌تر گزارش ‌دادند!


زمان انتشار : 1391/9/8
تعداد بازدید : 4008
نویسنده : مدیر
دسته : سایر موارد