برای «فرار» تعاریف متعددی وجود دارد. بعضی معتقدند، فرار جزو علایم اختلالات رفتاری شدید محوب می‌شود و نه به دلیل ماهیت آن، بلکه به دلیل فراهم آوردن مسایل و مشکلاتی که برای فرد و اجتماع به دنبال دارد. فرار را می‌توان این اینگونه تعریف کرد: میل به رهایی از قید خانواده که نوجوان در طلب آن می باشد که ممکن است به فرار از سرپرستی و نظارت پدر و مادر منجر گردد. در تعریف دیگری فرار مکانیسمی است در جهت یافتن مجالی برای اثبات وجود فرد که در خانه چنین فرصتی را نیافته است. گاهی اوقات فرار، به عنوان تنها انتخاب برای یک شکل بزرگ به نظر می‌رسد. به معنی ترک ارادی خانه یا محیط نظارت شده می‌باشد. معمولا فرار به منظور دوری یا اجتناب از بعضی چیزها، یا برای یافتن و به دست آوردن بعضی چیزیهای دیگر صورت می‌گیرد. یک فرد فراری لزوما یک مفقود شده به حساب نمی‌آید، زیرا فرد مفقود شده فردی است که ممکن است گم، ربوده یا مجروح شده، یا آن که برخلاف میلش در جایی نگه داشته شده باشد. یک نوجوان فراری همانند نوجوان که شب هنگام پنهانی از خانه خارج می‌شود تا با دوستانش اوقات خود را بگذراند، نیست. بررسی علل و عوامل فرار از منزل احساس خشم و جریحه دار شدن شخصیت از سوی والدین می تواند از جمله عواملی باشد، که فرد را برای فرار از خانه تحریک می‌کند. در واقع اکثر نوجوانان از مشکلاتشان با خانواده، فرار می‌کنند. بعضی از آنها به دنبال مجادله‌های وحشتناک با خانواده، فرار می‌کنند. با این تفاسیر شاید بتوان علت اصلی این پدیده را در رفتار اهل هر خانه جستجو کرد که معمولا، پدر، مادر یا نامادری، ناپدری و برادران وخواهران بزرگتر و اعضای آن هستند. گاه رفتارهای نادرست و غیر منطقی آنها در محیط خانواده به گونه‌ای است که کودک و نوجوان را ناگزیر از چاره اندیشیش می‌کند. چه خواهد کرد؟ فرار از خانه ... اکثر این نوجوانان برای جستجوی شهرت، خوش شانسی و ماجراجویی فرار نمی‌کنند، بلکه از آنچه احساس می‌کنند غیر قابل تحمل است و از وضعیت غیر قابل تحمل، می‌گریزند. آنها فرار می‌کنند، زیرا نمی‌دانند چه کار دیگری می‌توانند انجام دهند. اما می‌دانند که مجبور به انجام بعضی کارها هستند. ابتدا فرار از خانه، شکل سده آن اتفاق می‌افتد و هدف کودک و نوجوان از اقدام به آن، معطوف نمودن توجه والدین به رفتار غلطشان وجلب محبت آنهاست؛ اما اگر نوجوان سپس بازگشت به خانه در رفتار آنها تغییری مشاهده نکند، بنابراین، فرار بعدی جدی تر بوده و می‌تواند نتایج مطلوبی به بار آورد. طی تحقیقی در کشور کره در سال 2003، دریافتند رایجترین دلیل خوار، تاثیر دوستان است. عمده علل فرار از منزل اجتناب از عواقب و نتایج ناخوشایند رفتار یا اعمالی که فرد انتظار مواجه شدن با آن را در آینده دارد، مثل، تهدید به تنبیه، یا تنبیه والدین در مقابل شکست تحصیلی فرزند. فرار از ادامه مواجهه با تجربه مستمر و پیشرونده نامطلوب؛ دردناک یا سخت زندگی، مانند آزار جسمی و جنسی در خانه. پیشگیری از ترک فعالیتها، ارتباطات یا دوستی هایی که برای فرد مهم و با ارزش به نظر می‌رسند مثل، جلوگیری والدین از معاشرت نوجوان با دوستانش، با تحکم و بدونت جایگزینی مناسب برای آن. برای سر کردن با اشخاصی که به عقیده آنها حمایتگر، مشوق و فعال هستند مانند زندگی با همسالان. بودن در مکانها یا با افرادی که آنها را از مشکلات دیگر زندگیشان دور می‌سازند. تغییر یا جلوگیری از آن چه که در حال انجام است یا قرار است انجام گیرد، مثل ازدواج نامناسب توام با تهدید والدین مرگ یکی از اعضای خانواده تعارض بین والدین، رفتار همراه با تبیض والدین بین خواهر و برادران جدایی والدین، طلاق، وجود ناپایداری یا نامادری. حضور یک کودک جدید در خانواده مشکلات در مدرسه، شکست یا افت تحصیلی مشکلات مالی و اقتصادی خانواده استفاده از الکل یا مواد مخدر فشارز همسالان رابطه فرار و انحراف بر اساس تحقیقی جون هو، سانگ و چونگ سان، فرار به عنوان یک پیش زمینه مهم برای دیگر رفتارهای خلافکارانه در نظر گرفته شده است. آنها معتقدند که فرار به عنوان یک انحراف، منجر به انحرافات رفتاری دیگر مثل دزدی می‌شود. تخلفاتی که معمولا در طول دوره فرار انجام می‌شود عبارتند از سیگار کشیدن، مشروب خوردن و تماشای فیلم های مبتذل، و به دنبال اینها جرم‌های خشونت آمیز، سو مصرف مواد و تخلفات مرتبط با مسایل جنسی. افراد فراری در طول دوره فرار، رفتارهای منحرفانه بیشتری نسبت به زمانهای دیگر انجام می‌دهند و علاوه بر این، خلافهای آنها در زمانهایی که از خانه فرار می‌کنند جدی‌تر از اوقات دیگر است. بطور کلی می‌توان گفت که فرار به شکل نزدیکی با انحراف و اعمال منحرفانه‌ای مرتبط ات که در آن دوره (در زمان فرار) انجام می‌شود و در واقع یک عامل عمده در رفتار متحرفانه نوجوان است. اقدامات انجام شده در زمینه فرار و کمک به فراریان در دوره‌های گذشته، افراد فراری به خاطر وضعیتشان از سوی جامعه مورد سرزنش قرار می‌گرفتند و به آنها دشمن و قانون شکنان آسیب رسانی که نیاز به اصلاح دارند نگریسته می‌شد و در قرن نوزدهم، آنها را به کانون اصلاح و تربیت که مشابه زندانها بود، می‌فرستادند. حتی در پایان قرن 19، پس از تصویب سیستم عدالت نوجوانان، آنها به عنوان مجرم مصوب شده و به وضعیت خانوادگی آنها کمترین رسیدگی نمی‌شد. در اوایل و اواسط قرن بیستم، دیدگاه تاکید بر جرم و بزه در آسیب شناسی فراریها، دیدگاهی متداول و غالب شد. نسخه‌های اولیه راهنمای آماری و تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا " واکنش فرار" را به عنوان یا اختلال روانی منظور کرده است. در سال 1960، با رشد خرده فرهنگ "هیبی"، تعداد فراریان نوجوان بطور چشمگیری افزایش یافت. در سال 1974 نگرانی های عمومی، منجر به تصویب قانون "جوان فراری" شد، و از این طریق بودجه‌ای برای تاسیس مرکزی خاص نوجوانان فراری، تخصیص یافت. کم کم خطر دوسویه پیگیری افراد فراری در خیابان، آشکار شد. بدین طریق تصور عموم درباره افراد فراری تغییر رده و مسئولین دریافتند که افراد جوان فراری، متعلبق به خانواده‌های بحران زده بود و از شرایط تحمل ناپذیر خانواده فرار می‌کنند. محققین به چندین ویژگی مشترک در محیط خانوادگی جوانانی که از آن فرار می‌کنند، دست یافته‌اند. این ویژگیها عبارتند از: مشکلات مالی، سوء استفاده جنسی، سو مصرف مواد و الکل، سوء استفاده کلامی و فیزیکی، نقش دایمی بین اعضای خانواده، احساس طرد از سوی اعضاء خانواده و ... نتیجه گیری در پژوهشی در ایران بر روی این گروه از افراد انجام گرفته مشاهده شده است که 6/58 در صد از دختران فراری به انحرافات اجتماعی گرایش دارند، که البته ممکن است بر چسب اختلال نیز دریافت نمایند. در این بین گروهی که تحصیلات آنها در حد راهنمایی بوده، و در سنین 18-15 سال قرار دارند اکثریت را تشکیل می‌دهند. همانطور که ملاحظه می‌شود این سنین با سنین بلوغ همپوشی داشته و از حساسیت خاصی برخوردار است. میانگین بهره هوشی این افراد معادل 4/88 است، یعنی طبقه هوشی زیر متوسط. شاید بتوان موضوع را چنینی توجیه نمود که، افراد با بهره هوشی پایین قدرت ایجاد ارتباط و سازش با دیگران را نداشته و به علت عدم انطباق با زندگی اجتماعی، اصول اخلاقی مقررات اجتماعی را رعایت نمی‌کنند. به هر حال، همانگونه که ملاحظه می‌شود فرار از منزل مساله‌ای است که عوامل مختلفی بر روی آن تاثیر داشته و هیچگاه یک عامل به تنهایی در آن نقش ندارد. بنابراین با در نظر گرفتن مجموعه این عوامل می‌توان از یک سو برنامه‌ای مناسب جهت حل مشکلات و جلوگیری از تکرار فرار از منزل، و از سوی دیگر برنامه ریزیهایی جهت پیشگیری در نظر داشت.
زمان انتشار : 1398/4/23
تعداد بازدید : 977
نویسنده : مدیر
دسته : سایر موارد